ما چون ز دری پای کشیدیم ، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم ،پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ،رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضه خلد است
انگار که دیدم ندیدیم ، ندیدیم
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوه یک باغ نچیدیم ،نچیدیم
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ،رسیدیم
وحشی!سبب دوری و این قسم سخن ها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ،شنیدیم
"وحشی بافقی"
بازدید دیروز: 1 کل بازدید :41178
داستانهای کوتاه
شعر
بیوگرافی اشخاص مشهور
علمی و دانستنیها
کامپیوتر
تصاویر جالب
دنیای اینترنت
موبایل
دفتر چه یادداشت